گذشت از داماد متهم به همسرکشی

به گزارش وبلاگ چارگون، اولیای دم زنی که به دلیل سقوط از پله ها جانش را از دست داده است، از دامادشان که متهم پرونده بود، گذشت کردند و این مرد به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شد.

گذشت از داماد متهم به همسرکشی

به گزارش شرق، یک سال قبل مأموران اورژانس تهران زن جوانی را که از پله ها سقوط نموده بود به بیمارستان رساندند. زن جوان در بیمارستان جانش را از دست داد و علت مرگ نیز خونریزی مغزی عنوان شد. مأموران در تحقیقات انجام گرفته متوجه شدند شوهر لاله برای تماس با اورژانس و رساندن او به بیمارستان تعلل نموده است. این در حالی بود که همسایه ها هم گفته بودند صدای فرزند این زوج از داخل خانه می آمد اما کسی این بچه را آرام نمی کرد؛ تا اینکه شوهر زن با اورژانس تماس گرفت و گفت حال همسرش بد است.

وقتی آرمان، شوهر لاله، مورد بازپرسی نهاده شد، مدعی شد همسرش اتفاقی سقوط کرد و او فکر نمی کرد حال همسرش بد باشد به همین دلیل هم دیر با اورژانس تماس گرفت. چند روز بعد انتها آرمان لب به اعتراف گشود و گفت: من از کاری که کردم پشیمانم. اشتباه کردم. من همسرم را روی پله ها هل دادم؛ ما با هم درگیر شدیم و من هلش دادم و او از پله ها پرت شد؛ من اصلا فکر نمی کردم باعث مرگش شوم. با توجه به اعترافات متهم و شکایت اولیای دم، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. قبل از آغاز رسیدگی اولیای دم گذشت خود را اعلام کردند و متهم به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شد. بعد از اینکه کیفرخواست علیه آرمان خوانده شد و اولیای دم نیز دوباره عنوان کردند گذشت می نمایند، متهم در صندلی حاضر شد.

او گفت: من اتهام را قبول ندارم. من آدم آبروداری هستم و کوشش زیادی کردم که زندگی خوبی و سالمی داشته باشم. من و همسر اولم به دلیل اختلافاتی که داشتیم از هم جدا شدیم. من یک دختر داشتم که حضانتش به من سپرده شد و من هم از دخترم نگهداری می کردم. تا اینکه چندباری دخترم را به خانه دوستش بردم. در این رفت وآمدها متوجه شدم دوست دخترم هم فرزند طلاق است و پدر و مادرش از هم جدا شده اند و او با مادرش زندگی می نماید. رفت وآمدهای ما باعث شد با هم بیشتر آشنا شویم و من از لاله خواستگاری کردم و ازدواج کردیم. بعد از ازدواج ما زندگی خوبی داشتیم و صاحب یک پسر شدیم. من فکر می کردم این بار در زندگی پیروز هستم و همه چیز خوب پیش می رود تا اینکه اختلافاتم با همسرم آغاز شد.

او خیلی عصبی بود؛ وقتی عصبانی می شد دیگر چیزی جلودارش نبود و با همه دعوا می کرد. متهم درباره روز حادثه نیز شرح داد: چندروزی بود که ما با هم اختلاف داشتیم و کدورتی بین ما بود. تازه به خانه جدید اثاثیه برده بودیم و داشتیم آنها را جابه جا می کردیم. هنوز کارتن ها روی زمین بود و وسایل کامل باز نشده بود. لاله با من صحبت نمی کرد. پسرم گریه کرد. دخترها نبودند که او را آرام نمایند؛ من سراغ بچه رفتم و یکدفعه صدایی شنیدم. وقتی بیرون آمدم دیدم همسرم از پله ها به پایین پرت شده است. خیلی ترسیدم؛ همسرم را به داخل خانه بردم. هنوز به هوش بود گفتم با دکتر تماس بگیرم، توجهی نکرد. بعد از اینکه اصرار مرا دید گفت حالش خوب است به همین دلیل هم من با اورژانس تماس نگرفتم. چندساعتی که گذشت به اورژانس زنگ زدم و یاری خواستم چون همسرم حالش بد شد و تهوع داشت. بعد هم او را به بیمارستان منتقل کردند و بستری شد و چند ساعت بعد هم گفتند همسرم فوت نموده است.

من یک بار زندگی مشترکم با بحران روبرو شده و همسرم را طلاق داده بودم؛ از طلاق نمی ترسیدم. اگر فکر می کردم با زنم نمی توانم زندگی کنم، طلاقش می دادم. من آدم خشنی نیستم که بخواهم زنم را بکشم. ضمن اینکه من واقعا لاله را دوست داشتم. با اینکه زن پرخاشگری بود و یکباره دعوا و درگیری ایجاد می کرد اما من خیلی دوستش داشتم و لحظات خوب زیادی با هم داشتیم؛ ضمن اینکه رابطه همسرم با دختر من هم خیلی خوب بود. همه اینها دلایلی بود برای اینکه من او را طلاق ندهم و زندگی کردن با او را دوست داشته باشم.

متهم درباره اینکه اگر واقعا دست به قتل نزده چرا قبلا اعتراف نموده است، گفت: من را بازداشت کردند و تحت فشار گذاشتند که اقرار کنم؛ من هم اعتراف کردم، چون هم به خاطر مرگ همسرم و تنهاماندن فرزندانم تحت فشار روحی بودم و هم اینکه مدام تحت بازپرسی بودم. به قتل اعتراف کردم تا خودم را از آن شرایط نجات دهم درحالی که من واقعا این کار را نکردم.

متهم گفت: من کوشش زیادی کردم تا نظر اولیای دم را جلب کنم و آنها هم حرفم را قبول کردند که من مرتکب قتل نشدم و به عمد دختر آنها را نکشتم؛ به همین دلیل هم تصمیم گرفتند رضایت بدهند. من سال ها با شرافت زندگی کردم و هیچ وقت نسبت به هیچ زنی خشونت به خرج ندادم. خودم دختر دارم و از آینده او نگران هستم و اگر شوهرش بخواهد با او خشن برخورد کند حتما طلاق دخترم را می گیرم. من نسبت به این مسائل مطلع هستم و قسم می خورم که مرتکب قتل همسرم نشدم. تنها اشتباهم این بود که او را دیر به بیمارستان رساندم. دلیل آن را هم شرح دادم، چون همسرم گفت چیز مهمی نیست من هم حرفش را قبول کردم اما نباید حرفش را می پذیرفتم و باید با اورژانس تماس می گرفتم.

بعد از سرانجام گفته های متهم و دفاعیات وکیل مدافع او هیئت قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند تا در این خصوص رأی صادر نمایند.

منبع: فرارو

به "گذشت از داماد متهم به همسرکشی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "گذشت از داماد متهم به همسرکشی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید