پاداشی که محمدرضا رهبری برای تحمل اهانت ها گرفت، نخواستم قهرمان تقلیدی به مخاطب قالب کنم!

به گزارش وبلاگ چارگون، محمدرضا رهبری گفت: همان هایی که بابت بچه مهندس شدن به من فحش دادند پایین همان پیغام ها، پیغام جدیدی نوشتند و حلالیت خواستند.

پاداشی که محمدرضا رهبری برای تحمل اهانت ها گرفت، نخواستم قهرمان تقلیدی به مخاطب قالب کنم!

به گزارش ،سال 1381 کلاس بازیگری رفت؛ تربیت بدنی می خواند، اما تغییر رشته داد و در بازیگری تئاتر تحصیل کرد. البته قبل از ورود به دانشگاه، کلاس بازیگری تئاتر رفته است. در اولین سریالی که ایفا نموده، گلریزان بوده است. در کارنامه محمدرضا رهبری، اجرای برنامه هم آمده که سال 1384 این اتفاق با برنامه موج نو تاکسی شبکه دو افتاد.

میوه ممنوعه نام او را بیشتر سرزبان ها آورد؛ وقتی نقش سینا را به خوبی ایفا کرد و در ادامه هم سریال هایی همانند به کجا چنین شتابان، عبور از پاییز، پرستاران، راه و بیراه، آخرین بازی و ... را در کارنامه اش به ثبت رساند. در سینما هم حضور پررنگی داشت و در فیلم های سینمایی بهت، ایکس لارج، سرزمین آبی ایفای نقش کرد.

در جریان گفت وگو با محمدرضا رهبری به ماجرای اهانت ها و توهین ها برای ایفای نقش جواد جوادی در فصل چهارم سریال پرداخته شد است/

محمدرضا رهبری 18 سال است که در سینما و تلویزیون بازی می نماید و در بیش از 50 پروژه بازی نموده و 5-6 اجرای تلویزیونی داشته است. به گفته خودش دو تا از این پروژه ها رویش تأثیر فوق العاده ای گذاشت؛ اولی میوه ممنوعه و الان بچه مهندس 4 و همین طور فیلم سینمایی بهت عباس رافعی. به اسم مقدمه از میوه ممنوعه آغاز کنید.

جالب است بدانید در میوه ممنوعه سه بار یا چهار بار تست گرفتند هر بار برای قرارداد می رفتم باورم نمی شد؛ شوخی می گرفتیم و بالأخره بعد از چندی به من گفتند بروم داخل اتاقی که با مدیر فراوری این قرارداد را بنویسم. یکی از کاندیدای نقش سینا، پسر نویسنده کار بود؛ حسن فتحی مرا نمی شناخت و من مثل خیلی های دیگر رفته بودم تست بدهم؛ خوشبختانه افتخار پیدا کردم در این اثر، کنار هنرمندان بزرگی همانند علی نصیریان توانستم به ایفای نقش بپردازم.

یکی از نکاتی که در فضای مجازی بازتاب داشت و خیلی ها را متعجب و ناراحت کرد بحث ناسزا ها و توهین هایی که بابتِ بازی در نقش جواد جوادی بود که دلسردتان نکرد؛ ماجرا از چه قرار بود؟

یک هفته از فیلمبرداری گذشته بود که خبر رفت، محمدرضا رهبری جایگزین بازیگر قبلی شد؛ و من اصلاً انتظار این را نداشتم در فضای مجازی با یکسری فحش و ناسزا روبرو بشوم. هنوز کاری از من پخش نشده و جواد جوادی شکل نگرفته و این قضاوت های زودهنگام معنادار بودند. من سعی کردم از این گوش بشنوم و از آن گوش دَر کنم و اصلاً سعی نکردم این جملات و این حرف ها در کارم تأثیر بگذارد و با تمام وجود تمرکزم را به کارم دادم. بعد از اینکه کار پخش شد و پیغام هایی که در دایرکت (اینستاگرام) برای من می آید بخشی از آن می ماند و به علت باز نکردن، بخشی از این پیغام ها می رود.

همان هایی که فحش و ناسزا داده بودند پایین همان پیغام ها، پیغام جدیدی دادند و نوشتند از شما حلالیت می خواهیم؛ ما را ببخشید. ما زود درباره شما قضاوت کردیم؛ و برای من خیلی جالب بود که همان فن پیج ها عکس بازیگر قبلی را روی پروفایل داشتند و عکس مرا گذاشتند. فکر می کنم سکوتم، برترین پاداش و جایزه بود؛ برای اینکه وارد حاشیه نشدم و نخواستم بجنگم و صبر کردم حاصلش را ببینم. این برترین پاداش و جایزه من بود برای سکوتم و برای اینکه وارد حاشیه نشدم و نخواستم بجنگم و صبر کردم حاصلش را ببینم.

در میانِ گپ و گفت هایی که داشتید به این نکته اشاره کردید بچه مهندس را ندیده اید؛ این نکته قابل تأمل بود. چطور با توجه به ندیدنِ این سریال، محمدرضا رهبری توانسته به کاراکتر قهرمان داستان وفادار باشد. به تعبر بعضی ندیده چطور این نقش تقلید شد؟

منظورم این نبود که اصلاً ندیده ام؛ اولاً علم غیب نداشتم و نمی دانستم قرار است روزی فصل چهارمی ساخته شود و جواد جوادی را بازی کنم که در فصل های قبلی او را دیده ام. دو روز قبل از اینکه جلوی دوربین بروم نقش جوادی به من پیشنهاد شد. یک ماه از فیلمبرداری گذشته بود و همه منتظر بازیگر قبلی بودند حالا به دلایلی که می دانید این اتفاق نیفتاد و با من تماس گرفتند و این نقش به من رسید.

در آن دو روز، یک روز درگیر تست گریم بودم و یک روز هم قسمت های اول را نگاه کنم. قسمت های اول فیلمنامه را بخوانم و حتی فیلمنامه را نخوانده بودم. در آن یک روز در تلوبیون و جا هایی که می شد رفتم و قسمت های قبلی را دیدم و یک مرور کلی روی بعضی از سکانس ها داشتم. فرصت نداشتم سه فصل را ببینم، اما در حین کار خیلی ها به من گفتند می بینی و می توانستم ببینم از عمد این کار را نکردم، دوست نداشتم روی من تأثیر بگذارد و به تقلید بیفتم.

چارچوب کاراکتر معین بود و از روز اول برای من جواد جوادی تعریف شده بود. با جلساتی که با نویسنده و کارگردان کار داشتیم من فهمیده بودم جواد جوادی چه معینه هایی دارد. سکانس هایی که دیدم فهمیدم این جواد جوادی یک شخصیت مثبت است، یک انسان است البته انسانی که قدیس نیست و دچار اشتباه می شود. در عین حال محبوب و قهرمان است و مردم دوستش دارند. سعی کردم چیز هایی را خودم به این کاراکتر اضافه کنم و اینکه پیروز بودم یا نه را باید مردم بگویند.

مردم می گفتند بعضی اوقات قهرمان باید مقتدر باشد این اقتدار در جا هایی تحلیل می رفت؛ این تحلیل به اسم یک بازیگر مؤلف خودخواسته بود و این طور باشد بهتر است و یا داخل فیلمنامه بود؟

اولین برداشت هر بازیگر از اکتی که دارد به فیلمنامه برمی شود. فیملنامه ها است که برای من معین تکلیف می نماید این کاراکتر از جایی آغاز می شود و سرانجام و سرانجامی دارد؛ من نمی توانستم خارج از متن عمل کنم. داخل متن آمده که جوادی می رود جلوی در و به مرضیه می گوید من نظرم عوض شده و زود تصمیم گرفتیم و فداکاری می نماید. البته بعد از آن معین می شود که چرا این کار را می نماید. این ها را نویسنده و کارگردان به منِ بازیگر تحمیل می نماید و جواد جوادی که ما می گوییم بازی کنی.

من باید از فیلتر آن ها عبور کنم و البته من هم به اسم بازیگر فیلتری دارم، اما پیشنهاد من این است در کنار این بغض جواد، خشمی هم باشد. یا کارگردان می پذیرد یا نمی پذیرد! یک وقت هایی مجبور می شود از من قبول کند. سعی می کنم با کارگردانم نجنگم به این علت و آن علت بهتر است این طور بشود. از نظر من منطقی این طور است. من به شخصه با این کارگردان و کارگردان کار های قبلی، نجنگیدم و خدا را شکر با کارگردانانی هم که کار کردم همه منطقی بودند.

اما اختلاف نظر هایی داشتیم و همواره اختلاف نظر هایی وجود دارد و در نهایت تصمیم را کارگردان می گیرد؛ اصطلاحخی داریم که کارگردان خداست. هرچه کارگردان بگوید در نهایت تصمیم نهایی با اوست. اما گفتید جواد جوادی یک جا هایی اقتدارش را از دست می داد برمی شود به علت بیماری که داشت. من قبلاً این را گفتم وقتی سرما می خورید بیماری متداولی است و بی حوصله و زود عصبانی می شوید؛ اینکه به من می گفتند جواد زود عصبانی می شود، نباید عصبانی بشود جواد هم یک انسان است. انسان خطا و اشتباه هم می نماید. انسانی که در این شرایط قرار می گیرد یا خود شما در این شرایط قرار بگیرد آیا عصبانی نمی شود و خشم ندارد و داد نمی زند. درست است که این خشم و داد زدن یک خط قرمزی دارد، اما عصبانی می شود. جواد هیچ وقت نمی آید ناسزا بگوید، اما خشم خودش را تخلیه می نماید و نشان می دهد.

جایی گفتید جوادی به شخصیت اصلی ام است؛ آیا چنین چیزی صحت دارد و در چه نوع احوالاتی، شخصیت خودتان به شخصیت جوادی نزدیک تر است؟

بعضی اوقات به بازیگر نقشی پیشنهاد می شود که از شخصیتش دور است. نقش بهروز را به من می دادند کاراکتر بهروز در زندگی واقعی با من خیلی فاصله دارد؛ و من باید کوشش می کردم بهروز بشوم. اما جواد آدم درون گرا، احساسی و جاه طلبی است؛ آدم مقتدری که این ها ویژگی هایی است که در زندگی شخصی خودم وجود دارد. جواد آدمی است که همواره سعی می نماید نیمه پُرلیوان را نگاه می نماید و انرژی مثبتی دارد و آدم ها سریع با او ارتباط برقرار می نمایند و خیلی دیر و سریع درگیر جنگ می شود و همواره اهل سازش است. این ها ویژگی هایی است که در فیلمنامه می خواندم و می دیدم به من چقدر نزدیک است عیناً جوادی محمدرضا رهبری نیست. با اینکه به من نزدیک است در جا هایی از من فاصله می گیرد؛ سعی کردم در بازی به آن برسم و نزدیک شوم.

و نکته آخرم جواد جوادی را بازی کردید و کار های خوبی دارید؛ شما نقش جواد جوادی یک قهرمان را بازی کردید بر نگرش انتخاب نقش ها، بازی ها و فیلم ها شما تأثیرگذار بود و رویه انتخاب نقش هایتان تغییر می نماید؟

از الان به بعد من فکر می کنم خیلی سخت تر شده است؛ در این چند روز چند پیشنهاد کاری داشتم و با وسواس بیشتری جلو می روم و انگیزه بالاتری به دست آوردم و دوست ندارم نقش های مشابه نقشی که بازی نموده ام، بازی کنم. چرا که همه بازیگران دوست دارند در بازی کردن در نقش های مختلف توانایی خودشان را نشان دهند.

منبع: تسنیم

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

به "پاداشی که محمدرضا رهبری برای تحمل اهانت ها گرفت، نخواستم قهرمان تقلیدی به مخاطب قالب کنم!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "پاداشی که محمدرضا رهبری برای تحمل اهانت ها گرفت، نخواستم قهرمان تقلیدی به مخاطب قالب کنم!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید